علمی فرهنگی ورزشی یک شنبه 23 مهر 1391برچسب:, :: 17:40 :: نويسنده : رضااشرفی آق گنبد
درباره نماز / شریفی، محمود
![]() منابع : چهل حدیث نماز
چهل حدیث نماز مقدمه برای مقدمه چهل حدیث نماز سخنی کاملتر و عمیق تر و جالبتر از مطالبی که در ابتداء باب نماز توضیح المسائل حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران آمده بود به نظر نرسید لذا آن را برگزیدیم به امید آنکه همه عاشقان اهل بیت (ع) و آن عارف بزرگوار از کلمات درربار آنان توشه ای فراوان بردارند. نماز مهمترین اعمال دینی است که اگر قبول درگاه خداوند عالم شود، عبادتهای دیگر هم قبول می شود و اگر پذیرفته نشود اعمال دیگر هم قبول نمی شود. و همان طور که اگر انسان شبانه روزی پنج نوبت در نهر آبی شستشو کند، چرک در بدنش نمی ماند نمازهای پنجگانه هم انسان را از گناهان پاک می کند. و سزاوار است که انسان نماز را در اول وقت بخواند و کسی که نماز را پست و سبک شمارد. مانند کسی است که نماز نمی خواند، پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: کسی که به نماز اهمیت ندهد و آن را سبک شمارد سزاوار عذاب آخرت است . روزی حضرت در مسجد تشریف داشتند مردی وارد و مشغول نماز شد و رکوع و سجودش را کاملا به جای نیاورد، حضرت فرمودند: اگر این مرد در حالی که نمازش این طور است از دنیا برود، به دین من از دنیا نرفته است. پس انسان باید مواظب باشد که با عجله و شتابزدگی نماز نخواند و در حال نماز به یاد خدا و با خضوع و خشوع و وقار باشد، و متوجه باشد که با چه کسی سخن می گوید و خود را در مقابل عظمت و بزرگی خداوند عالم بسیار پست و ناچیز ببیند و اگر انسان در موقع نماز کاملا به این مطلب توجه کند، از خود بی خبر می شود، چنانکه در حال نماز تیر را از پای مبارک امیرالمؤمنین علیه السلام بیرون کشیدند و آن حضرت متوجه نشدند. و نیز باید نمازگزار توبه و استغفار نماید و گناهانی که مانع قبول شدن نماز است، مانند حسد، کبر، غیبت، خوردن حرام، آشامیدن مسکرات و ندادن خمس و زکات بلکه هر معصیتی را ترک کند. و همچنین سزاوار است کارهایی که ثواب نماز را کم می کند و به جا نیاورد، مثلا در حال خواب آلودگی و خودداری از بول به نماز نایستد، و در موقع نماز به آسمان نگاه نکند و نیز کارهایی که ثواب نماز را زیاد می کند به جا آورد، مثلا انگشتری عقیق به دست کند و لباس پاکیزه بپوشد و شانه و مسواک کند و خود را خوشبو نماید.» (1). مقدمه را با نقل حدیث زیبایی (2) از پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و سلم به پایان می بریم: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: امت من چهار گروه هستند: 1 گروهی نماز می خوانند، ولی در نمازشان سهل انگارند «ویل» برای آنهاست، و «ویل» نام یکی از طبقات زیرین جهنم است، خداوند فرمود: (فویل للمصلین الذینهم عن صلاتهم ساهون) ماعون 4 و 5 پس «ویل» برای نمازگزاران است، آنهایی که در نمازشان سهل انگارند. 2 گروهی گاهی نماز می خوانند و گاهی نمی خوانند، پس «غی» مال آنهاست، و «غی» نام یکی از طبقات پایین جهنم است. خداوند متعال فرمود: (فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلوة و اتبعوا الشهوات فسوف یلقون غیا) . سپس جانشین آن مردم خداپرست قومی شدند که نماز را ضایع کرده و از شهوات پیروی کردند، و اینها به زودی در «غی» افکنده خواهند شد. 3 گروهی هیچ وقت نماز نمی خوانند، «سقر» برای آنهاست، «سقر» هم نام یکی از طبقات زیرین جهنم است که خداوند متعال فرمود: (ما سلککم فی سقر قالوا لم نک من المصلین) مدثر .42 (اهل بهشت از اهل جهنم سئوال می کنند) چه چیزی شما را به «سقر» کشاند؟ در جواب می گویند : ما از نمازگزاران نبودیم. 4 گروهی همیشه نماز می خوانند، و در نمازشان خشوع دارند. خداوند متعال فرمود: (قد افلح المؤمنون الذین هم فی صلاتهم خاشعون) مؤمنون.1 و .2 مؤمنان رستگار شدند، آنهایی که در نمازشان با خشوع هستند. (3) امیدواریم خداوند متعال همه ما را از گروه چهارم قرار دهد. و اقم الصلاة ان الصلوة تنهی عن الفحشاء و المنکر و لذکر الله اکبر. (عنکبوت، 45) نماز را بپادار، که نماز انسان را از هر کار زشت و منکر باز می دارد و یاد خدا بزرگتر است. فصل اول:جایگاه نماز در اسلامحدیث اول اهمیت نماز قال رسول الله صلی الله علیه و آله: اول ما افترض الله علی امتی الصلوات الخمس، و اول ما یرفع من اعمالهم الصلوات الخمس، و اول ما یسألون عنه الصلوات الخمس. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: نخستین چیزی که خداوند بر امت من واجب کرد نمازهای پنجگانه است، و نخستین عملی که از آنان بالا برده می شود، و از آنان سؤال می شود همان نماز است. کنز العمال، ج 7، ح 18859 حدیث دوم نماز و پایه های دین عن ابی جعفر علیه السلام قال: بنی الاسلام علی خمسة اشیاء: علی الصلاة، و الزکوة و الحج و الصوم و الولایة. امام باقر علیه السلام فرمود: اسلام بر پنج چیز بنا شده است: نماز، زکات، حج، روزه و ولایت اهل بیت علیهم السلام. بحار، ج 82، ص .234 حدیث سوم مثل نماز عن ابی جعفر علیه السلام قال: الصلاة عمود الدین، مثلها کمثل عمود الفسطاط اذا ثبت العمود ثبتت الاوتاد الاطناب، و اذا مال العمود و انکسر لم یثبت وتد و لا طنب. امام باقر علیه السلام فرمود: نماز ستون دین است، مثل آن همانند ستون خیمه است که وقتی استوار باشد میخها و طنابها پا برجاست، و هرگاه ستون آن کج و شکسته شود هیچکدام از آنها استوار نمی مانند. بحار، ج 82، ص 218 حدیث چهارم نماز موجب رستگاری قال رسول الله صلی الله علیه و آله: خمس صلوات من حافظ علیهن کانت له نورا و برهانا و نجاة یوم القیامة. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: کسی که بر نمازهای پنجگانه محافظت و مراقبت نماید این نمازها برای او در قیامت، نور و وسیله نجات او خواهد بود. کنز العمال، ج 7، حدیث 18862 حدیث پنجم نماز و نورانیت قلب قال رسول الله صلی الله علیه و آله: صلاة الرجل نور فی قلبه فمن شاء منکم فلینور قلبه. رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: نماز هر کس، نوری در دل اوست، پس هر کس خواست، قلبش را نورانی کند. کنز العمال، ج 7، حدیث 18973 حدیث ششم نماز ملاک قبولی اعمال قال الصادق علیه السلام: اول ما یحاسب به العبد الصلاة، فان قبلت قبل سائر عمله، و اذا ردت رد علیه سائر عمله . امام صادق علیه السلام فرمود: نخستین چیزی که از بنده حسابرسی می شود نماز است، پس اگر نماز پذیرفته شد اعمال دیگرش نیز پذیرفته می شود، چنانچه نمازش رد شود بقیه اعمال او هم قبول نخواهد شد. وسائل الشیعه، ج 3، ص 22 حدیث هفتم نماز و روش انبیاء قال رسول الله صلی الله علیه و آله: الصلاة من شرایع الدین، و فیها مرضاة الرب عز و جل، فهی منهاج الانبیاء. پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله فرمود: نماز از آداب (اولیه) دین است، و آن مایه خشنودی خدا، و راه و روش پیامبران الهی است . بحار، ج 82، 231 حدیث هشتم نماز پرچم اسلام قال رسول الله صلی الله علیه و آله: علم الاسلام الصلاة، فمن فرغ لها قلبه و حافظ علیها بحدها و وقتها و سننها فهو مؤمن . رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: نماز، پرچم اسلام است، مؤمن واقعی، کسی است که دل به آن دهد و مراقب حدود و آداب و وقت آن باشد. کنز العمال، ج 7، حدیث 18870 حدیث نهم نماز و کارآئی آن قال الصادق علیه السلام: ان ملک الموت یدفع الشیطان عن المحافظ علی الصلاة و یلقنه شهادة ان لا اله الا الله، و ان محمدا رسول الله فی تلک الحالة العظیمة. امام صادق علیه السلام فرمود: فرشته مرگ، شیطان را از کسی که مراقب نماز است دور می کند، و شهادت بر وحدانیت خدا، و رسالت پیامبر را در هنگام هولناک مرگ به او تلقین می کند. وسائل الشیعه، ج 3، ص 19 حدیث دهم نماز و فرزندان قال الباقر علیه السلام: انا نأمر صبیاننا بالصلاة اذا کانوا بنی خمس سنین، فمروا صبیانکم بالصلاة اذا کانوا بنی سبع سنین. امام باقر علیه السلام فرمود: هنگامی که فرزندان ما پنج ساله شدند دستور می دهیم نماز بخوانند، پس شما هم وقتی فرزندانتان به هفت سالگی رسیدند آنها را به نماز دستور دهید. وسائل الشیعه، ج 3، ص 12 فصل دوم:اهمیت و فضیلت نمازحدیث یازدهم ارزش نماز قال الصادق علیه السلام: صلاة فریضة خیر من عشرین حجة و حجة خیر من بیت مملو ذهبا یتصدق منه حتی یفنی او حتی لا یبقی منه شی ء. امام صادق علیه السلام فرمود: یک نماز واجب از بیست حج بهتر است، و یک حج از صدقه دادن خانه ای پر از طلا بهتر است، آنگونه که آن را صدقه دهند تا آنکه چیزی در آن نماند. بحار، ج 82، 227 حدیث دوازدهم برتری نماز قال امیرالمؤمنین علیه السلام: اوصیکم بالصلاة و حفظها، فانها خیر العمل و هی عمود دینکم. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: شما را به نماز و مراقبت از آن سفارش می کنم چونکه نماز برترین عمل و ستون دین شماست . بحار، ج 82، ص 209 حدیث سیزدهم اهمیت نماز قال النبی صلی الله علیه و آله: ما من صلاة یحضر وقتها الا نادی ملک بین یدی الناس (ایها الناس) قوموا الی نیرانکم التی اوقدتموها علی ظهورکم فاطفئوها بصلاتکم. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: هیچ گاه وقت نماز نمی رسد مگر اینکه فرشته ای در میان مردم ندا می دهد که: ای مردم بپاخیزید و با نماز خود آتشهائی را که برافروخته اید خاموش کنید. بحار، ج 82، ص 209 حدیث چهاردهم برکات نماز قال علی علیه السلام: ان الانسان اذا کان فی الصلاة فان جسده و ثیابه و کل شی ء حوله یسبح. علی بن ابیطالب علیه السلام فرمود: هنگامی که انسان مشغول نماز است بدن و لباس و هر چه پیرامون اوست خدا را تسبیح می گویند . بحار، ج 82، ص 213 حدیث پانزدهم جایگاه نماز قال رسول الله صلی الله علیه و آله: موضع الصلاة من الدین کموضع الرأس من الجسد. رسول گرامی صلی الله علیه و آله فرمود: جایگاه نماز در دین همانند سر است نسبت به بدن. کنز العمال، ج 7، حدیث 18972 حدیث شانزدهم نماز و پاکی روح قال رسول الله صلی الله علیه و آله: مثل الصلوات الخمس کمثل نهر جار عذب علی باب احدکم یغتسل فیه کل یوم خمس مرات فما یبقی ذلک من الدنس. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: نمازهای پنجگانه همانند نهر آب گوارائی جلوی درب خانه شماست چنانکه کسی هر روز خود را پنج بار در آن بشوید هیچگونه چرکی باقی نماند. (یعنی کسی هم که شبانه روز نمازهای پنجگانه را بخواند از آلودگیهای روحی پاک می شود) . کنز العمال، ج 7، حدیث 18931
حدیث هفدهم نماز و پیمان خداوند عن رسول الله صلی الله علیه و آله: قال الله تعالی: افترضت علی امتک خمس صلوات و عهدت عندی عهدا انه من حافظ علیهن لوقتهن ادخلته الجنة، و من لم یحافظ علیهن فلا عهد له عندی. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خداوند متعال فرمود: [ای پیامبر] بر امت تو نمازهای پنجگانه را واجب کردم و با خود پیمان بستم که هر کس مراقب آن نمازها و وقت آنها باشد او را به بهشت داخل کنم و کسی که مراقب آنها نباشد من تعهدی نسبت به او ندارم. کنز العمال، ج 7، ح 18872 حدیث هیجدهم نماز و یاد خدا عن الباقر علیه السلام قال: ذکر الله لأهل الصلاة اکبر من ذکرهم ایاه، الا تری انه یقول: اذکرونی اذکرکم. (4) امام باقر علیه السلام فرمود: یاد خدا برای نماز خوانها بالاتر از یاد آنها از خدا است. آیا نمی بینی که خداوند می فرماید : «مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم.» بحار، ج 82، ص 199 حدیث نوزدهم نماز و رحمت خدا قال علی علیه السلام: اذا قام الرجل الی الصلاة اقبل الیه ابلیس ینظر الیه حسدا لما یری من رحمة الله التی تغشاه. امام علی علیه السلام فرمود: هرگاه کسی به نماز می ایستد، شیطان حسودانه به او می نگرد، بخاطر آنکه می بیند رحمت خدا او را فرا گرفته است. بحار، ج 82، ص 207 حدیث بیستم نماز و ترک گناه روی ان فتی من الانصار کان یصلی الصلاة مع رسول الله و یرتکب الفواحش، فوصف ذلک لرسول الله صلی الله علیه و آله فقال: ان صلاته تنهاه یوما ما، فلم یلبث ان تاب. روایت شده که جوانی از انصار با رسول خدا صلی الله علیه و آله نماز می خواند و مرتکب گناه هم می شد، این موضوع برای رسول خدا صلی الله علیه و آله بیان شد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: نمازش روزی او را از گناهان باز خواهد داشت، سپس طولی نکشید که توبه کرد. بحار، ج 82، ص 198 فصل سوم:اهمیت وقت نمازحدیث بیست و یکم چگونه و چه وقت نماز بخوانیم؟ قال الصادق علیه السلام: اذا صلیت صلاة فریضة فصل لوقتها صلاة مودع تخاف الا تعود الیها. امام صادق علیه السلام فرمود: وقتی نماز واجب می خوانی آنرا در وقت خودش چنان بخوان که گویا دیگر هرگز به نماز موفق نمی شوی. محجة البیضاء، ج 1، ص 350 حدیث بیست و دوم اهمیت وقت نماز قال رسول الله صلی الله علیه و آله: قال الله عز و جل: ان لعبدی علی عهدا ان اقام الصلوة لوقتها ان لا اعذبه، و ان ادخله الجنة بغیر حساب. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خداوند متعال می فرماید: من تعهدی نسبت به بنده ام دارم که اگر نماز را در وقتش بپا دارد او را عذاب نکنم و بی حساب او را به بهشت ببرم. کنز العمال، ج 7، حدیث 19036 حدیث بیست و سوم پیامبر صلی الله علیه و آله و نماز اول وقت عن عائشة قالت: کان رسول الله صلی الله علیه و آله یحدثنا و نحدثه فاذا حضرت الصلوة فکانه لم یعرفنا و لم نعرفه اشتغالا بعظمة الله. از عایشه نقل شده: بارها اتفاق افتاد که پیامبر صلی الله علیه و آله با ما مشغول صحبت بود، هنگامی که وقت نماز می رسید مشغول و متوجه عظمت خدا می شد گویا هرگز ما را نمی شناسند و ما هم او را نمی شناسیم. محجة البیضاء، ج 1، ص 350 حدیث بیست و چهارم نماز در وقت قال الصادق علیه السلام: ان العبد اذا صلی الصلاة لوقتها، و حافظ علیها ارتفعت بیضاء نقیة، تقول: حفظتنی حفظک الله، و اذا لم یصلها لوقتها، و لم یحافظ علیها رجعت علیه سوداء مظلمة، تقول: ضیعتنی ضیعک الله. امام صادق علیه السلام فرمود: هنگامی که بنده ای سر وقت به نماز بایستد و مراقب آن باشد بصورت پاره ای نور سفید بالا می رود و می گوید: تو مرا حفظ کردی خدا تو را حفظ کند، ولی وقتی نماز را در وقتش نخواند و مراقب آن نباشد آن نماز بصورت لکه سیاه و تاریکی بر می گردد و می گوید: مرا ضایع کردی خدا تو را ضایع نماید. محجة البیضاء، ج 1، ص 340 حدیث بیست و پنجم محبوبیت نماز در وقت قال رسول الله صلی الله علیه و آله: احب الأعمال الی الله الصلاة لوقتها، ثم بر الوالدین، ثم الجهاد فی سبیل الله. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: محبوبترین کارها نزد خدا عبارتست از: نماز در وقت، سپس نیکی به پدر و مادر، بعد جهاد در راه خدا. کنز العمال، ج 7، حدیث 18897 فصل چهارم:سهل انگاری در نماز و ترک آنحدیث بیست و ششم سبک شمردن نماز قال رسول الله صلی الله علیه و آله: لیس منی من استخف بصلاته لا یرد علی الحوض لا و الله. رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: کسی که نماز را سبک شمارد از من نیست و قسم بخدا او در حوض کوثر بر من وارد نخواهد شد . بحار، ج 82، ص 224 حدیث بیست و هفتم تحقیر نماز قال الصادق علیه السلام: شفاعتنا لا تنال مستخفا بصلاته. امام صادق علیه السلام فرمود: شفاعت ما به کسی که نمازش را سبک بشمارد نمی رسد. بحار، ج 82، ص 227 حدیث بیست و هشتم تباه کردن نماز قال النبی صلی الله علیه و آله: لا تضیعوا صلاتکم فان من ضیع صلاته حشره الله مع قارون و فرعون و هامان. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: نمازتان را تباه نکنید، زیرا کسی که نمازش را تباه کند خدا او را با قارون و فرعون و هامان محشور کند. بحار، ج 82، ص 202 حدیث بیست و نهم نماز ناقص و پیامبر صلی الله علیه و آله قال الباقر علیه السلام: بینا رسول الله صلی الله علیه و آله جالس فی المسجد اذ دخل رجل فقام فصلی فلم یتم رکوعه و لا سجوده فقال صلی الله علیه و آله: نقر کنقر الغراب لئن مات هذا و هکذا صلاته لیموتن علی غیر دینی. امام باقر علیه السلام فرمود: هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله در مسجد نشسته بود مردی وارد شد و نماز خواند، ولی رکوع و سجود آنرا بطور کامل انجام نداد، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: همانند کلاغ نوک زد، اگر او بمیرد و نمازش چنین باشد با دین غیر دین من مرده است. محجة البیضاء، ج 1، ص 340 حدیث سی ام سهل انگاری در نماز قال رسول الله صلی الله علیه و آله: الصلاة عماد الدین فمن ترک صلاته متعمدا فقد هدم دینه، و من ترک اوقاتها یدخل الویل، و الویل واد فی جهنم کما قال الله تعالی: ویل للمصلین الذینهم عن صلاتهم ساهون. رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: نماز ستون دین است، پس کسی که عمدا نمازش را ترک کند دینش را خراب کرده است و کسی که به اوقات نماز اهمیت ندهد داخل «ویل» خواهد شد و «ویل» محلی در جهنم است. خداوند در قرآن فرمود: «ویل جای کسانی است که در نمازشان سهل انگاری می کنند.» (5) بحار، ج 82، ص 202 حدیث سی و یکم نتیجه ترک نماز قال رسول الله صلی الله علیه و آله: لا تترکن الصلوة متعمدا فانه من ترک الصلوة متعمدا فقد برئت منه ذمة الله و رسوله. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: نماز را عمدا ترک نکنید، چون کسی که آن را عمدا ترک نماید از قلمرو خدا و رسول او بیرون می رود. کنز العمال، ج 7، ح 19096 حدیث سی و دوم ترک نماز قال رسول الله صلی الله علیه و آله: من ترک صلوة لا یرجوا ثوابها، و لا یخاف عقابها، فلا ابالی أیموت یهودیا او نصرانیا او مجوسیا. رسول گرامی صلی الله علیه و آله فرمود: کسی که نماز را ترک نماید در حالیکه نه امید به پاداش آن دارد، و نه از عذاب آن می ترسد، من هم اهمیت نمی دهم که او یهودی بمیرد یا نصرانی یا مجوسی. بحار، ج 82، ص 202 حدیث سی و سوم ترک نماز و کفر قال رسول الله صلی الله علیه و آله: من ترک صلاته حتی تفوته من غیر عذر، فقد حبط عمله، ثم قال: بین العبد و بین الکفر ترک الصلاة. پیامبر عظیم الشأن صلی الله علیه و آله فرمود: کسی که نماز را بدون عذر بجا نیاورد تا وقتش بگذرد، اعمالش از بین می رود، سپس فرمود : فاصله بین بنده و کفر، ترک نماز است. (یعنی کسی که نماز را ترک کند کافر محسوب می شود) . بحار، ج 82، ص 202 حدیث سی و چهارم عاقبت ترک نماز قال رسول الله صلی الله علیه و آله: من ترک الصلاة متعمدا کتب اسمه علی باب النار ممن یدخلها. رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: کسی که نماز را عمدا ترک کند بر درب جهنم، نامش از دوزخیان نوشته می شود. کنز العمال، ج 7، ح 19090 فصل پنجم:آداب و شرائط پذیرش نمازحدیث سی و پنجم نماز و شرائط پذیرش آن قال الصادق علیه السلام: قال الله تبارک و تعالی: انما اقبل الصلاة لمن تواضع لعظمتی، و یکف نفسه عن الشهوات من اجلی، و یقطع نهاره بذکری، و لا یتعاظم علی خلقی، و یطعم الجایع و یکسو العاری، و یرحم المصاب، و یؤوی الغریب. امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند متعال فرمود: نماز کسی را می پذیرم که: 1 در مقابل عظمت من فروتنی کند. 2 از خواسته های نفسانی بخاطر من خود را دور کند . 3 روزش را با یاد من بپایان برد. 4 بر بندگانم بزرگی نفروشد. 5 به گرسنه غذا دهد. 6 برهنه را بپوشاند. 7 به مصیبت دیده مهربانی کند. 8 غریب را پناه دهد. حدیث سی و ششم میزان قبولی نماز عن ابی عبد الله علیه السلام قال: من احب ان یعلم اقبلت صلاته ام لم تقبل، فلینظر هل منعته صلاته عن الفحشاء و المنکر؟ فبقدر ما منعته قبلت منه. امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که دوست دارد بداند نمازش پذیرفته شده است یا نه؟ باید ببیند آیا نمازش او را از زشتیها و ناپاکی ها دور کرده است؟ پس به اندازه ای که دور کرده باشد همانقدر از نمازش پذیرفته شده است. بحار، ج 82، ص 198 حدیث سی و هفتم نماز و ولایت اهل بیت علیهم السلام قال رجل لزین العابدین علیه السلام: ما سبب قبولها؟ قال علیه السلام: ولایتنا و البرائة من اعدائنا. مردی از امام زین العابدین علیه السلام سئوال کرد: ملاک پذیرش نماز چیست؟ امام علیه السلام در پاسخ فرمود: ولایت ما و برائت از دشمنان ما. بحار، ج 84، ص 245 حدیث سی و هشتم نماز واجب و مستحب قال الباقر علیه السلام: ان العبد لیرفع له من صلاته نصفها و ثلثها و ربعها و خمسها فما یرفع له الا ما اقبل علیها بقلبه و انما امروا بالنوافل لیتم لهم ما نقصوا من الفریضة. امام باقر علیه السلام فرمود: نمازی که بنده بجا می آورد، گاهی نصف و گاهی یک سوم و گاهی یک چهارم و گاهی یک پنجم آن بالا برده می شود، پس بالا برده نمی شود مگر آن نمازی که با توجه قلبی انجام گیرد . مردم مأمور به انجام نمازهای مستحب شده اند تا نقص نماز واجب آنها توسط مستحبات جبران شود. الحقایق تألیف مرحوم فیض کاشانی، ص .219 حدیث سی و نهم نماز با اذان و اقامه قال ابوعبد الله علیه السلام: من صلی باذان و اقامة صلی خلفه صفان من الملائکة، و من صلی باقامة بغیر اذان صلی خلفه صف واحد من الملائکة. قلت له: و کم مقدار کل صف؟ فقال: اقله ما بین المشرق و المغرب، و اکثره ما بین السماء و الارض. امام صادق علیه السلام فرمود: کسی که با اذان و اقامه نماز بخواند دو صف از فرشتگان پشت سر او به نماز می ایستند، و کسی که با اقامه و بی اذان نماز بخواند یک صف پشت سرش نماز می گزارند. راوی سؤال کرد : مقدار هر صف چقدر است؟ امام فرمود: حداقل آن از مشرق تا مغرب و حداکثر آن بین زمین و آسمان است. وسائل الشیعه، ج 4، ص 620 حدیث چهلم نماز و دعا قال ابو عبد الله علیه السلام: ان الله فرض علیکم الصلوات الخمس فی افضل الساعات، فعلیکم بالدعاء فی ادبار الصلوات . امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند نمازهای پنجگانه را در بهترین ساعتها بر شما واجب کرد. بنابراین پس از نمازها (که در بهترین وقتها انجام می گیرد) دعا کنید. خصال، ج 1، ص 278 پی نوشتها 1 توضیح المسائل حضرت امام خمین (ره) ص 99 2 زیبایی این حدیث در این است که پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله این تقسیم بندی را از قرآن استفاده کرده و آیات مربوط به هر گروه را هم بیان فرموده است. 3 المواعظ العددیه، باب چهارم ص 122 4 بقره / 152 5 سوره ماعون / 4
چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:, :: 10:52 :: نويسنده : رضااشرفی آق گنبد
گویند مرا چو زاد مادر ، پستان به دهن گرفتن آموخت
شبها بر گاهواره من ، بیدار نشست و خفتن آموخت دستم بگرفت و پا به پا برد ، تا شیوه راه رفتن آموخت یک حرف و دو حرف بر زبانم ، الفاظ نهاد و گفتن آموخت لبخند نهاد بر لب من ، بر غنچه گل شکفتن آموخت پس هستن من ز هستن اوست ، تا هستم و هست دارمش دوست شد مکتب عمر و زندگی طی ، مائیم کنون به ثلث آخر بگذشت زمان و ما ندیدیم ، یک روز ز روز پیش خوشتر آنگاه که بود در دبستان ، روز خوش و روزگار دیگر می گفت معلمم که بنویس ، گویند مرا چو زاد مادر ، پستان به دهن گرفتن آموخت گویند که می نمود هر شب ، تا وقت سحر نظاره من می خواست که شوکت و بزرگی ، پیدا شود از ستاره من می کرد به وقت بی قراری، با بوسه گرم چاره من تا خواب به دیده ام نشیند، شبها بر گاهواره من، بیدار نشست و خفتن آموخت او داشت نهان به سینه خود، تنها به جهان دلی که آزرد خود راحت خویشتن فدا کرد ، در راحت من بسی جفا برد یک شب به نوازشم در آغوش ، تا شهر غریب قصه ها برد یک روز به راه زندگانی، دستم بگرفت و پا به پا برد، تا شیوه راه رفتن آموخت در خلوت شام تیره من، او بود و فروغ آشیانم می داد ز شیر و شیره جان ، قوت من و قوت روانم می ریخت سرشک غم ز دیده ، چون آب بر آتش روانم تا باز کنم حکایت دل ، یک حرف و دو حرف بر زبانم ، الفاظ نهاد و گفتن آموخت در پهنه آسمان هستی ، او بود یگانه کوکب من لالایی و شور و نغمه هایش ، بودند حکایت شب من آغوش محبتش بنا کرد ، در عالم عشق مکتب من با مهر و نوازش و تبسم ، لبخند نهاد بر لب من ، بر غنچه گل شکفتن آموخت این عکس ظریف روی دیوار، تصویر شباب و مستی اوست وان چوب قشنگ گاهواره ، امروز عصای دستی اوست از خویش به دیگران رسیدن ، کاری ز خداپرستی اوست شد پیر و مرا نمود برنا ، پس هستی من ز هستی اوست، چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:, :: 10:47 :: نويسنده : رضااشرفی آق گنبد
خورشيد شرق
محمد عابدي ميانجي چهار شنبه 19 مهر 1391برچسب:, :: 10:46 :: نويسنده : رضااشرفی آق گنبد
زندگاني امام رضا(ع) زادگاه كنيه ها لقبها مشهورترين لقب مادر امام زاد روز روز شهادت فرزندان زندگى و شخصيت امامان شيعه، دو جنبه ارزشى متمايز و با اين حال مرتبط با هم دارد: اول : شخصيت عملى و علمى و اخلاقى و اجتماعى آنان كه در طول زندگى ايشان، در منظر همگان شكل گرفته است و فهم و ادراك آن نياز به پيش زمينه هاى اعتقادى و مذهبى خاص ندارد، بلكه هر بيننده فهيم و داراى شعور و انصاف مىتواند، ارزش ها و امتيازهاى آنان را دريابد و بشناسد. دوم : شخصيت معنوى و الهى آنان كه ريشه در عنايت ويژه خداوند نسبت به ايشان دارد.
به مناسبت دهه کرامت
خورشید شرق ؛ نگین خراسان
خبرگزاری فارس:امام رضا(ع):ایمان مؤمن کامل نیست، مگر اینکه سه خصلت در او باشد؛خصلتی از پروردگار خود، خصلتی از پیامبر خدا و خصلتی از امام خود. همانند پروردگار خویش رازپوش بوده و اسرار دیگران را مخفی کند؛ همانند پیامبرش با مردم مدارا نماید؛ و مانند امام در سختیها شکیبا باشد. ![]()
اشاره یازدهم ذی القعده، سالروز میلاد با برکت پیشوای هشتم، خورشید تابان آسمان پرنور ایران، غریب آشنا، نگین خراسان، شهد شیرین مشهد، حضرت امام رضا علیهالسلام است. در این روز دیدگاه رنجور و خسته امام موسی بن جعفر علیهالسلام ، به چهره دلربا و جمال نورانی فرزند نورسیدهاش روشن شد و صبح سپید را از پس پرده شب تاریک نوید داد. در روز جشن و سرور اهل بیت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله ، سر بر آستان باعظمت حضرتش میساییم و ذرات غبار حرم پاکش را توتیای چشمان خود میکنیم. امام رضا علیهالسلام در یک نگاه وجود مقدس امام رضا علیهالسلام در سال شهادت جد بزرگوار خود امام صادق علیهالسلام به دنیا آمد. ایشان در دامن پرمهر و محبت پدر و مادر پاک دامن خود، مراحل رشد و شکوفایی جسمی و روحی را پشت سر گذاشت. امام رضا علیهالسلام مدت 35 سال از امامت پدر بزرگوار خود را درک کرد و از محضر نورانی حضرتش بهرهمند شد. آن حضرت از 35 سالگی امامت امت اسلامی را به عهده گرفت و در 55 سالگی به شهادت رسید. ازدواج تاریخ ازدواج امام رضا علیهالسلام به درستی معلوم نیست، ولی همسر گرامی حضرت، سبیکه یا خیزران، از زنان با فضیلت عصر خود بود. در عظمت شأن و مقام ایشان همین بس که امام کاظم علیهالسلام به یزید سلیط امر کرد سلام حضرت را به ایشان برساند. نیز امام جواد علیهالسلام تنها فرزند امام رضا علیهالسلام از ایشان متولد شده است. موقعیت امام در مدینه امام رضا علیهالسلام ، هفده سال از امامت بیست ساله خود را در شهر مدینه و در کنار اهل بیت خود سپری، و از آنجا امت اسلامی را رهبری و هدایت کرد. حضرت، شاگردان پدر را به دور خود جمع کرده، به تدریس و تکمیل حوزه علمیه جد بزرگوارش امام صادق علیهالسلام پرداخت و در این راستا، گامهای استواری برداشت. موقعیت امام رضا علیهالسلام در مدینه، همه دانشمندان و شخصیتهای سیاسی و اجتماعی حجاز را تحت الشعاع قرار داده بود. ایشان در تمام شئون مادی و معنوی، پناهگاه و مرجعی برای مردم به شمار میآمد. وجود مقدس امام رضا علیهالسلام خود در این باره به مأمون فرمود: «اینکه من در اینجا ولیعهد شدهام، از نظرم هیچ بر موقعیتم نیفزوده است؛ زیرا من در مدینه، در جایگاهی بودم که نامهام به مشرق و مغرب حکومت اسلامی میرفت. در آنجا هیچ کس عزیزتر از من بود و هر کس حاجتی داشت، آن را از من میطلبید و من هم تا حد توان نیازهای نیازمندان را تأمین میکردم». عصر هارون امام رضا علیهالسلام پس از شهادت پدر بزرگوار خود، در سال 183 قمری، به امامت رسید. مدت امامت ایشان بیست سال بود که ده سال از آن در دوران هارون الرشید گذشت. این مدت، دوران آزادی نسبی فعالیتهای فرهنگی و علمی امام رضا علیهالسلام به شمار میرود؛ زیرا هارون در این مدت چندان با حضرت کاری نداشت و ایشان آزادانه به فعالیتهای خود ادامه میداد. امام رضا علیهالسلام ، در این دوره توانست شاگردانی را تربیت و علوم و معارف اسلامی را توسعه دهد. مهمترین علت کاهش فشار از طرف هارون، نگرانی وی از عواقب شهادت امام کاظم علیهالسلام بود؛ زیرا اگر چه هارون تلاش فراوانی برای پنهان کردن این جنایت به عمل آورد، اما سرانجام راز این جنایت بزرگ فاش شد و باعث نفرت مردم از هارون گردید. امام رضا علیهالسلام هم از این فرصت استثنایی استفاده کرده، امامت خود را آشکار ساخت. امام رضا علیهالسلام و امین با درگذشت هارونالرشید در سال 193 قمری در شهر طوس، فرزندش امین به خلافت رسید و به مدت پنج سال زمام امور کشورهای اسلامی را به دست گرفت. در این دوران، برخوردی میان امام رضا علیهالسلام و مأموران عباسی صورت نگرفته است؛ زیرا دستگاه خلافت عباسی، گرفتار اختلافهای داخلی و نبردهای امین و مأمون عباسی بر سر خلافت بود و فرصتی برای آزار و اذیت علویان به ویژه امام رضا علیهالسلام نداشت. امام، در فاصله سالهای 193 تا 198 قمری که مصادف با حکومت امین بود، از آزادی نسبی برخوردار بود و توانست با استفاده از این فرصت، کارهای ناتمام پدران بزرگوار خود را سر و سامان داده، خدمات علمی و فرهنگی زیادی به امت اسلامی عرضه کند. عصر مأمون با استقرار مأمون عباسی بر تخت سلطنت در سال 198 قمری، فصل تازهای از زندگی امام رضا علیهالسلام شروع شد. این بخش از زندگی حضرت، با ناملایمات و سختیهای فراوانی همراه بود و فرصت هر گونه فعالیت آزادانه را از ایشان گرفت. در این دوران پنج ساله، مأمون تصمیم گرفت امام را از مدینه به شهر مرو، مقر حکومت خود آورده، ضمن استفاده از موقعیت علمی و اجتماعیشان ،کارهای حضرت را زیر نظر بگیرد. مأمون ابتدا از امام به صورت محترمانه دعوت کرد تا همراه با بزرگان آل علی علیهالسلام به مرکز خلافت بیایند، ولی امام از قبول دعوت خلیفه خودداری کرد. مأمون اصرار فراوانی نمود و نامههای متعددی میان آن دو رد و بدل شد تا سرانجام حضرت به طرف شهر مرو حرکت کرد. مسافر ایران هنگامی که امام رضا علیهالسلام خود را از سفر به خراسان ناگزیر دید، در چند نوبت کنار مرقد پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله حاضر شد و با وداع خویش، نگرانی و ناخرسندی خود را از این سفر آشکار ساخت. بعد از مراسم وداع با جد بزرگوار و اهل بیت خود، کاروان امام به حرکت افتاد. مسیر حرکت امام از مدینه به خراسان به گونهای طراحی شده بود که از هر گونه واکنش احتمالی شیعیان و علویان به دور باشد. بر همین اساس، مأمون دستور داد حضرت را از داخل شهرهای شیعه نشین عبور نداده، احساسات و عواطف آنان را تحریک نکنند. آنان کاروان حامل امام را از شهر مدینه به بصره و از آنجا به شهر اهواز حرکت دادند. کاروان در ادامه مسیر خود، وارد فارس شد و آنجا را به قصد مرو ترک کرد. همچنین کاروانیان پیش از رسیدن به مرو، مدتی در نیشابور استراحت کردند. نگین نیشابور امام رضا علیهالسلام در میان استقبال با شکوه و بینظیر مردم نیشابور، وارد این شهر شد و چند روزی در آنجا اقامت گزید. امام رضا علیهالسلام در شهر نیشابور با نمایاندن چهره محبوب خود برای مردم ولایتمدار، در پاسخ به دو تن از علمای بزرگ شهر، حدیث سلسلةُ الذَّهب را چنین روایت فرمود: «من از پدر خود و پدرم از پدران خود و آنها از پیامبر اسلام و ایشان از جبرئیل و او از خداوند متعال شنید که فرمود: کلمه توحید (لا اله الّا اللّه) دژ مستحکم من است. هر کس وارد دژ من شود از عذاب و کیفر الهی در امان است». بعد از خواندن حدیث توحید، شتر امام به راه افتاد، ولی هنوز دیدگان هزاران انسان شیفته به سوی او بود که ناگهان ایستاد و امام سر خود را از کجاوه بیرون آورد و کلمات جاویدان دیگری به زبان جاری ساخت و با صدای بلند فرمود: «کلمه توحید شروطی هم دارد، من از جمله شروط آن هستم». امام رضا علیهالسلام با این بیان، مسئله ولایت را همانند تنهای بر آمده از ریشه درخت توحید معرفی کرد. در آن روز، این حدیث، به دست بیست هزار نفر نوشته شد. خورشید مرو کاروان حامل امام رضا علیهالسلام ، شهرها و روستاها را یکی پس از دیگری طی کرده و سرانجام پس از تحمل حدود چهارماه سفر و گذر از مناطق مختلف، در نیمه اول سال 201 قمری وارد شهر مرو، مرکز حکومت مأمون عباسی شد. با ورود امام به این شهر، شور و هیجان وصف ناپذیری مردم را فرا گرفت و شیفتگان مقام ولایت، با شور و احساسات پاک خود مقدم حضرت را گرامی داشتند. عبور مرکب امام از میان انبوه جمعیت که تا خارج شهر به استقبال آمده بودند، شکوهی فراوان و منظرهای شگفتانگیز پدید آورده بود. امام پس از طی مسیر و عبور از میان صفوف به هم فشرده مردم، در منزلی نزدیک مرکز حکومتی که از قبل آماده شده بود مستقر شد. ولایتعهدی چند روز پس از استقرار امام رضا علیهالسلام در مرکز حکومت عباسی، مذاکراتی بین حضرت و مأمون آغاز شد. مأمون تظاهر کرد میخواهد خلافت را به حضرت واگذار کند، ولی امام این پیشنهاد را نپذیرفت. مأمون که چیزی جز این از حضرت انتظار نداشت، از موقعیت پیش آمده استفاده کرده، هدف اصلی خود، یعنی واگذاری ولایتعهدی را به حضرت پیشنهاد کرد. امام باز هم نپذیرفت. مأمون از راه تهدید وارد شده و گفت: «باید پیشنهاد مرا بپذیری زیرا چارهای جز این نمیبینم. تو همواره بر خلاف میل من پیش میآیی و خود را از قدرت من در امان میبینی. به خدا سوگند اگر از قبول پیشنهاد ولایتعهدی خودداری کنی، تو را وادار به این کار میکنم و چنانچه باز هم قبول نکنی، به قتلت میرسانم». امام به ناچار پیشنهاد مأمون را پذیرفت و فرمود: «من به شرطی ولایتعهدی تو را میپذیرم که هرگز در امور مملکتی و در هیچ یک از امور دستگاه خلافت همانند عزل، نصب، حکم، قضاوت و فتوا دخالت نکنم». اهداف شوم مأمون یکی از ترفندهای سیاسی مأمون در مقابله با نارضایتی عمومی و فرونشاندن شورشها ،دعوت از امام رضا علیهالسلام بود تا از مدینه به خراسان بیاید و او از این راه خلافت خود را مشروعیت بخشد و با خیال آسوده حکومت کند. هدفهایی که مأمون در سیاست احظار امام رضا علیهالسلام به خراسان داشت عبارت است از: 1. زیر نظر داشتن فعالیتهای امام و جدا کردن حضرت از مردم؛ 2. کاشتن بذر شک و بدبینی و شایعات در مورد رهبری اهل بیت و اتهام گرایش به قدرت و سازش با حکومت؛ 3. جلب و جذب جنبشهای علوی؛ 4. داشتن انسانی نیرومند از نظر علمی و معنوی در دستگاه حکومتی خود برای برطرف ساختن مشکلات و تنگناها؛ 5. در دستداشتن امام به عنوان برگ برنده در مقابل علویان دیگری که با دستگاه عباسی مخالفت میکردند؛ 6. احساس خطر مأمون از طرف امام. مأمون و نگارش عهدنامه مأمون، عهدنامه ولایتعهدی امام رضا علیهالسلام را به خط و انشای خویش نوشت و امام رضا علیهالسلام نیز به خط شریف خود بر این عهدنامه مطالبی اضافه کرد. در قسمتی از این عهدنامه که از سوی مأمون نوشته شده ، آمده است: «برای رسیدن به انتخاب ولیعهد، شب و روز به پیشگاه خدا مناجات کردم و از او خواستم در انتخاب ولیعهد کسی را الهام فرماید که خشنودی و طاعت خدا در آن باشد. به همین دلیل در افراد خاندان خود و علی بن ابی طالب با دقت نظر کردم و کسی را جز علی بن موسی نیافتم که برای این مقام لایقتر باشد». این عهدنامه در روز دوشنبه، هفتم رمضان سال 201 نوشته شد. مناظرات علمی مأمون پس از تحمیل مقام ولایتعهدی به امام رضا علیهالسلام ، جلسات گسترده بحث و مناظره تشکیل میداد و دانشمندان بزرگ را به این جلسات دعوت میکرد. اگرچه منظور از این جلسات در ظاهر اثبات مقام والای امام هشتم در رشتههای گوناگون علوم بود، در زیر پوشش ظاهری اهداف و مقاصد پلیدی دنبال میشد. مأمون میخواست مقام والای امام هشتم را تنها در بعد علمی منحصر کرده و به تدریج آن حضرت را از مسائل سیاسی کنار بزند و شعار جدایی دین از سیاست را عملی سازد. او مایل بود مسئله مناظره امام با علمای بزرگ زمان خود، نقل محافل و مجالس شود و همه علاقهمندان و عاشقان مکتب اهل بیت در جلسات خود به این مسائل بپردازند و از پیروزیهای امام در این مباحث سخن بگویند تا مأمون کارهای سیاسی خود را با خیال راحت دنبال کرده، آن را پوششی بر نقاط ضعف حکومت خود قرار دهد. قیامها در عصر امام رضا علیهالسلام ، قیامهای فراوانی از سوی علویان بر ضد دستگاه عباسی شکل گرفت. علت این انقلابها و قیامها، ظلم و فساد بیپایان خلفای عباسی به مردم و علویان بود. افزون بر این که آنان معتقد بودند رهبری جامعه اسلامی حق علویان است و عباسیان غاصبان خلافتاند. برخی از این قیامها عبارت است از: 1. قیام ابوالسرّایا: وی از نوادگان امام حسن مجتبی علیهالسلام است که یکی از گستردهترین انقلابهای عصر خود را رهبری میکرد. مرکز قیام ایشان کوفه بود. در این قیام دویست هزار تن از یاران خلیفه به دست انقلابیون کشته شدند. 2. قیام ابراهیم بن موسی بن جعفر علیهالسلام که در یمن انجام شد. 3. قیام محمدبن سلیمان، از نوادگان امام حسین علیهالسلام که در شهر مدینه قیام مردم را رهبری میکرد. 4. قیام محمد دیباج، فرزند امام صادق علیهالسلام و عموی امام رضا علیهالسلام که در مکه و نواحی حجاز رخ داد. شاگردان امام رضا علیهالسلام در مدت بیست ساله امامت خود، شاگردان بسیاری را تربیت کرد و آنها را به سر منزل کمال رساند. در منابع اسلامی، اصحاب و شاگردان حضرت بیش از سیصد نفر ذکر شده که برای نمونه، به چند از آنان اشاره میکنیم: 1. احمدبن محمد بَزَنطی کوفی که از افراد مورد اعتماد و اطمینان، و از راویان احادیث اهل بیت است. وی از محضر امام کاظم علیهالسلام و امام رضا علیهالسلام کسب فیض نمود و کتابی در معارف اسلامی نوشت. بزنطی در سال 221 قمری از دنیا رفت. 2. احمدبن محمد اشعری قمی که از مفاخر و بزرگان فقهای قم بوده، از محضر امام رضا علیهالسلام ، امام جواد علیهالسلام و امام هادی علیهالسلام کسب فیض کرده است. 3. زکریابن آدم که از بزرگان امامیه به شمار میآید. در عظمت علمی او همین بس که امام رضا علیهالسلام به علی بن مسیب فرمود: «هر زمان که به ما دسترسی نداشتی، مسائل و معارف خود را از زکریابن آدم بپرس». قبر پاک زکریا، در قبرستان شیخان شهر مقدس قم است. آثار وجود منبع علوم آل محمد صلیاللهعلیهوآله و فیض ربوبی در شهر مدینه، باعث شد تا دانشمندان و بزرگان جهان اسلام از نقاط مختلف برای کسب فیض از محضر امام رضا علیهالسلام به مدینه آمده و از علوم ایشان بهرهمند شوند. ایشان در مدت امامت خود توانست آثار مهمی اعم از تفسیر قرآن، اخلاق، احکام اسلامی، پزشکی و... از خود به یادگار بگذارد. امام رضا علیهالسلام آثاری داشتهاند که برخی از آنها عبارت است از: رسالهای در مورد حلال و حرام و واجب و مستحب که به درخواست مأمون خلیفه عباسی نوشته و برای او فرستاد؛ رسالهای در طب و مسائل مختلف پزشکی که حضرت، خواص دارویی گیاهان و انواع میوهها را بیان فرموده است؛ رسالهای در علل و فلسفه احکام که در جواب پرسشهای محمدبن سنان برای وی نوشت. اوضاع فرهنگی عصر امام رضا علیهالسلام از نظر اعتقادی، فکری و فرهنگی، عصر آشفتهای بود. مکتبهای فقهی و کلامی متعددی در متن جامعه حضور داشتند و هر کدام از آنها در ایجاد فساد عقیدتی در میان مردم تلاش میکردند. واقفیه، یکی از گروههای دامنهداری بود که به امامت امام رضا علیهالسلام ، اعتقادی نداشتند. آنها بر این باور بودند که امام کاظم علیهالسلام ، همان مهدی موعود بوده، از نظرها غایب شده است. سران این گروه منحرف، به خاطر مسائل مادی، حاضر شدند با دادن رشوه، مسئله امامت امام رضا علیهالسلام را مسکوت بگذارند. فرقههای غلات، مفوّضه، مُرجئه، جبریون و اهل حدیث، از دیگر فرقههای اسلامی بودند که به ترویج افکار و اندیشههای خود میپرداختند. افزون بر فرقههای اسلامی، یهودیان، مسیحیان، مجوسیان و ستارهپرستان نیز با مطرح کردن شبهههای دینی، سعی میکردند مسلمانان را از دایره اسلام خارج کنند. مسافر بغداد پس از سپردن منصب ولایتعهدی به امام رضا علیهالسلام مردم بغداد که مهمترین سنگر و پناهگاه عباسیان بود، دست به آشوب و شورش همگانی زدند. آنان به خارج شدن خلافت از دست عباسیان و سپردن آن به دودمان حضرت زهرا علیهاالسلام معترض بودند و به همین دلیل، مأمون را از خلافت عزل و با ابراهیم بن مهدی معروف به ابنشکله، یکی از لجوجترین دشمنان امام علی علیهالسلام بیعت کردند. وقتی این خبر به گوش خلیفه رسید، برای فرونشاندن شورش و خلاصی از محبوبیت روز افزون امام در خراسان، به حضرت دستور داد تا همراه لشکر به سوی بغداد حرکت کند. مأمون قصد داشت خودش در مرو باقی بماند. امام با درخواست مأمون مخالفت کرد و خلیفه مجبور شد همراه امام به سوی بغداد حرکت کند. توطئه مأمون به همراه امام رضا علیهالسلام و فضل بن سهل وزیر ایرانیاش، با لشگر بزرگی از مرو حرکت و در مسیر راه به سرخس رسیدند. در آنجا مأمون برای از بین بردن امام و فضل نقشه کشیده بود. به همین دلیل از آن دو خواست تا همراه او به حمام سرخس بروند. مأمون میخواست نقشه شوم خود را به دست مردان مسلح خود عملی کند. امام رضا علیهالسلام پیشنهاد مأمون را نپذیرفت و از قبول درخواست مکرر خلیفه سرباز زد. امام، حتی فضل بن سهل را نیز از این کار منع کرد، ولی او به حرف حضرت گوش نداد. هنگامی که فضل وارد حمام شد، به دست نوکران مأمون به قتل رسید و امام رضا علیهالسلام از این توطئه مأمون جان سالم به در برد. هدیه به دوست معمر بنخلا میگوید: به سوی خراسان میرفتم که در بین راه، ریّان بن صلت به من گفت: دوست دارم وقتی به خراسان رسیدی، سلام مرا به امام رضا علیهالسلام برسانی و از حضرت بخواهی یکی از پیراهنهای خویش را با درهمهایی که به نام ایشان ضرب شده، به من ببخشد. معمر میگوید: همین که به محضر امام شرفیاب شدم، بیمقدمه فرمود: ریّان کجاست؟ آیا دوست دارد با ما ملاقات کند و ما از پیراهن خود او را بپوشانیم و از درهمهای خویش به او بدهیم؟ معمر میگوید: گفتم سبحاناللّه! قسم به خدا که من هنوز سؤالم را مطرح نکرده بودم. امام فرمودند: ای معمر! مؤمن، صاحب توفیق است. برو و به ریان بگو نزد ما بیاید. ریان به محضر امام مشرف شد و یکی از پیراهنهای حضرت را گرفت. وقتی از خانه حضرت خارج میشد، از او پرسیدم: چه چیزی در دست داری؟ گفت: سی درهم. خبر از سرّ درون شخصی به نام ابوحامد میگوید: روزی به امام رضا علیهالسلام نامهای نوشته و از حضرت درخواست کردم در حقم دعا کند. حضرت در جواب نامه نوشت: برایت دعا کردم، ولی نماز عصر خود را از وقت خود تأخیر نینداز و زکات اموالت را پرداخت کن. وقتی نامه حضرت را خواندم، به خود آمده گفتم: من در نامه خود در مورد نماز عصر و زکات سؤالی نکرده و کسی جز از خدا از این مطالب آگاه نبود. من همواره نماز عصر را در لحظههای پایانی وقتش میخواندم و زکات اموال خود را هم مرتب نمیدادم. نماز اول وقت امام رضا علیهالسلام و عمران صابی یکی از دانشمندان بزرگ عصر مأمون، در حضور خلیفه عباسی درباره توحید بحث میکردند. امام رضا علیهالسلام با استدلال محکم، به شبهههای او پاسخ میداد. هر لحظه بحث و مناظره آن دو اوج میگرفت تا اینکه هنگام نماز ظهر فرا رسید. حضرت همان لحظه از جا برخاست و فرمود: وقت نماز فرا رسیده است. عمران که چنین انتظاری نداشت گفت: ای آقای من! ادامه بحث و پاسخ سؤال مرا قطع نکن، همانا دلم آتش گرفت. حضرت تحت تأثیر احساسات و عواطف او قرار نگرفت و با کمال قاطعیت فرمود: نماز را میخوانیم و دوباره باز میگردیم. حضرت با همراهان خود برخاسته نماز خواندند و سپس به مجلس مناظره بازگشت و به ادامه بحث پرداخت. احترام به دوستان یونس بن یعقوب، یکی از شاگردان امام صادق علیهالسلام و امام کاظم علیهالسلام و از اهالی عراق بود که در سفر به مدینه منوره از دنیا رفت. هنگامی که حضرت رضا علیهالسلام از وفات یونس آگاه شد، به پاس سابقه طولانی محبت او به اهلبیت، از او به نیکی یاد کرد و به سرپرست قبرستان بقیع پیام داد تا اجازه دهند یونس را در آنجا به خاک بسپارند. حضرت حنوط و کفن یونس را فرستاد و به شاگردان پدرش اعلام کرد که در تشیع جنازه او شرکت کنند. شخصی به نام علی بن الحسین میگوید: روزی در قبرستان بقیع کنار قبر یونس بن یعقوب رفتم. نگهبان قبرستان از من پرسید: صاحب این قبر کیست که ابوالحسن الرضا علیهالسلام به من سفارش کرده تا چهل روز بر روی قبرش آب بپاشم. گفتم: این قبر یونس بن یعقوب، آزاد کرده امام صادق علیهالسلام است. جود و بخشش امام رضا علیهالسلام همانند پدران بزرگوار خود در آشکار و نهان، کمکهای زیادی به مستمندان و نیازمندان مینمود و برای حل مشکلات آنان از هیچ کوششی دریغ نمیکرد. روزی شخصی خدمت امام رضا علیهالسلام رفت و گفت: ای فرزند رسول خدا! به اندازه جوانمردی خویش به من عطا کن و کمکی به من برسان. حضرت فرمودند:ای مرد! چنین توانی ندارم که به اندازه جوانمردی خودم انفاق کنم. او گفت: پس به اندازه جوانمردی من کمک کن. حضرت به غلام خود فرمود: دو هزار دینار به او بده. در قضیهای دیگر، حضرت تمام اموال خود را در روز عرفه بین مردم تقسیم کرد. فضل بن سهل که شاهد ماجرا بود به حضرتش اعتراض کرد و گفت: ای ابالحسن! این کار خسارت بزرگی است. حضرت فرمودند: بلکه این کار غنیمت است؛ هرگز بخشش آنچه را در برابر آن به اجر و کرم الهی میرسم خسارت نمیدانم. همسفره غلامان روزی امام رضا علیهالسلام با غلامان خود که بعضی از آنان سیاه پوست بودند، سر یک سفره غذا میخوردند. در این هنگام مردی از شیعیان بلخ وارد شد و حضرت را به آن حال مشاهده کرد. پس رو به حضرت کرد و گفت: ای فرزند رسول خدا! برای شما شایسته نیست با غلامان همغذا شده و بر یک سفره بنشینید. حضرت در جواب او فرمودند: «به درستی که خدای ما یکی است و همه ما از یک پدر و مادر (آدم و حوا) هستیم. پاداش و جزا هم برای اعمال انسانهاست. علاوه بر این که غذا خوردن با غلامان علامت تواضع و فروتنی است». بعد امام دوباره مشغول خوردن غذا شد و به همراه آنان از سفره کنار رفت. فروتنی روزی حضرت رضا علیهالسلام وارد حمام عمومی شد و برای شست و شو در جایی نشست. مردی که حضرت را نمیشناخت رو به امام کرد و از ایشان خواست تا پشت او را کیسه بکشد و بر روی او آب بریزد. حضرت شروع به کیسه کشی و نظافت بدن او کرد. شخصی از راه رسید و امام رضا علیهالسلام را در حال شستن بدن مرد دید. با دیدن این منظره، ناراحت شد و به سوی مرد آمده و گفت: آیا این مرد کیسه کش را میشناسی؟ گفت: ایشان علی بن موسی علیهالسلام است. مرد با شنیدن این حرف ناراحت شد و از جای خود برخاست و از حضرت معذرت خواهی کرد، ولی حضرت با کمال مهربانی و فروتنی او را دلداری داد. پرداخت بدهکاری یکی از ساکنان مدینه میگوید: امام رضا علیهالسلام به دستور مأمون عباسی از مدینه به سوی خراسان رفت. من چهار هزار درهم از آن حضرت طلب داشتم که فقط من و آن حضرت از آن باخبر بودیم. فردای آن روز امام جواد علیهالسلام کسی را فرستاد که به نزد ایشان بروم. من به خانه حضرت جواد علیهالسلام رفتم. با دیدن من فرمود: پدرم از مدینه رفته است، آیا تو چهار هزار درهم از ایشان طلب داری؟ گفتم: آری ای فرزند رسول خدا. حضرت گوشه جانماز را بلند کرد، دیدم مقداری دینار در آنجاست. حضرت آنها را که قیمت روز آن چهار هزار درهم بود، بابت طلبکاریام به من داد. نماز باران در یکی از سالهای ولایتعهدی امام رضا علیهالسلام ، خشکسالی خراسان را فراگرفت. منافقان از این فرصت استفاده کرده، این حادثه را به بدقدمی امام تعبیر کردند. در چنین موقعیتی، مأمون از امام درخواست کرد نماز باران بخواند. حضرت دستور داد مردم سه روز روزه بگیرند و در روز سوم که مصادف با روز دوشنبه بود، به همراه جمعیت زیادی به بیابان رفت. امام رضا علیهالسلام بعد از راز و نیاز، دستان خود را به سوی خالق بینیاز بالا گرفت و فرمود: «بار پروردگارا! تو حق ما اهل بیت را بر مردم بزرگ و با اهمیت شمردهای و همان گونه که دستور دادهای به ما متوسل شده و به فضل و رحمت تو امیدوار هستند و چشم به احسان و نعمت تو دارند. پروردگارا! باران رحمت خود را بر آنان نازل فرما». بعد از دعای امام رضا علیهالسلام به یکباره آسمان دگرگون شد و باران بسیاری بارید و همه جا از رحمت بیپایان الهی سیراب گردید. رهیافته عبداللّه بن مغیره عراقی میگوید: من واقفی مذهب و معتقد بودم که بعد از امام کاظم علیهالسلام امامی نیست. در یکی از سالها برای انجام مراسم حج به مکه رفتم. در آنجا در مورد مذهب خود دچار شک و تردید شده، خود را کنار خانه خدا رساندم و به دیوار کعبه چنگ زدم. از خداوند بزرگ خواستم مرا به بهترین دین خود راهنمایی کند. در همانجا به قلبم خطور کرد که بعد از مراسم حج، به محضر امام رضا علیهالسلام رفته و او را زیارت کنم. به قصد مدینه از مکه حرکت کردم و به منزل حضرت رسیدم. به خادم ایشان گفتم به حضرت اطلاع دهد مردی عراقی به در خانه آمده و منتظر اجازه ایشان است. در همین لحظه صدای امام رضا علیهالسلام را شنیدم که دوبار مرا صدا کرد و فرمود: «ای عبداللّه بن مغیره وارد خانه شو». وارد خانه حضرت شدم. هنگامی که حضرت به چهره من نگاه کرد فرمود: «خداوند دعایت را مستجاب کرد و تو را به دین خود هدایت فرمود». در همان لحظه به ولایت و امامت امام رضا علیهالسلام شهادت دادم و بعد از چند روزی به عراق برگشتم. مقام امامت حضرت امام رضا علیهالسلام در سخنانی میفرماید: «امام، خورشید تابانی است که جهانی را نورانی کرده و در افقی است که دستها و دیده بدان نمیرسد. امام ماه تابنده، چراغ فروزنده، نور طلوع کننده و ستاره راهنما در تاریکیهای شب است. امام ابری باران زا، آسمانی سایه بخش، زمینی هموار، و چشمهای جوشان است. امام، پدری مهربان، همانند مادری دل سوز و پناه بندههای خداست». امام رضا علیهالسلام در بیان امامت و ولایت حضرت ابراهیم علیهالسلام میفرماید: «حضرت ابراهیم پس از این که به مقام امامت مفتخر شد، از درگاه خداوند آرزو کرد نسل او نیز از این افتخار بهرهمند شوند. خداوند در پاسخ او فرمود: «امامت، عهد و پیمان الهی است که ظالمان و تبهکاران شایسته آن نیستند». خداوند با این بیان، امامت و رهبری هر انسان ظالم و گنهکاری را تا روز قیامت باطل کرده است. خمس یکی از دستورهای مالی برای مسلمانان، پرداخت یک پنجم از مازاد درآمد سال است که خمس نامیده میشود. در زمان غیبت امام زمان علیهالسلام ، فقهای جامع شرایط، عهدهدار مصرف خمس هستند. گروهی از مردم خراسان به حضور امام رضا علیهالسلام رسیده و از حضرت خواستند آنها را از پرداخت خمس معاف داشته و خمس اموالشان را به آنان ببخشد. حضرت که میدانست آنان شایسته بخشش نیستند و با نیرنگ میخواهند این وظیفه الهی را ترک کنند، به آنها فرمود: «این چه نیرنگی است که به کار میبرید؟ شما با زبان خود به ما اظهار اخلاص و دوستی میکنید، ولی از حقی که خداوند آن را برای ما قرار داده کوتاهی مینمایید». حضرت در ادامه سخنان خود فرمود: «حلال نمیکنیم، حلال نمیکنیم، حلال نمیکنیم». همچنین آن حضرت در بیان فضیلت و آثار و برکات خمس میفرماید: «خمس، مایه کمک به دین ماست». زکات زکات، یکی از واجبات الهی و از منابع اقتصادی حکومت اسلامی است که نقش فراوانی در گسترش عدالت اجتماعی و اقتصادی داشته، میتواند حکومت را برای برطرف سازی شکاف طبقاتی یاری دهد. زکات هزینهای است که افراد دارای شرایط، باید برای برخی از کالاهای زندگی خود پرداخت کنند. پیشوای هشتم امام رضا علیهالسلام در مورد آثار و برکات پرداخت زکات میفرماید: «اگر مردم زکات و حقوق مالی خود را بپردازند، هیچ فقیری پیدا نمیشود. خداوند زکات را برای تأمین زندگی نیازمندان و در امان ماندن اموال ثروتمندان واجب کرد. خداوند کسانی را که از نعمت سلامت برخوردارند، موظف کرد تا برای رفع نیازهای بیچارگان و مبتلایان آماده باشند و به آنان کمک کنند. بدانید که زیاد شدن اموال، ایجاد محبت و مهربانی در میان طبقات مختلف مردم و تأمین آبرومندانه نیازهای درماندگان، از آثار و برکات پرداخت زکات است». صله رحم در مجموعه رهنمودهای اسلام، خدمت به خویشاوندان و محبت به آنان اهمیت زیادی دارد. فلسفه پافشاری دین اسلام به صله رحم و نهی از قطع رحم این است که اگر تمام مردم در مورد اطرافیان و اقوام خود احساس وظیفه کنند، هیچ فردی در جامعه انسانی از نگاه محبت و رسیدگی اجتماعی محروم نمیماند و بیشتر معضلات اجتماعی حل میشود. امام رضا علیهالسلام در مورد آثار و فواید صله رحم میفرماید: «کسی که دوست دارد روزگار درازی را در دنیا زندگی کرده و رزق و روزی او زیاد شود، صله رحم کند». در مقابل، قطع رحم باعث کوتاهی عمر و از بین رفتن نعمتها میشود. گناه بیشتر بدبختیهایی که دامنگیر افراد میشود، معلول آلودگی به انواع گناهان است. همان گونه که فرد سالم در اثر رعایت نکردن بهداشت فردی و اجتماعی به انواع بیماری دچار میشود، فرد گنهکار نیز به سبب تخلف از آموزههای انسانساز دین، به انواع بلاها و گرفتاریهای دنیوی و اخروی میافتد. پیشوایان بزرگ ما، در سخنان خود، کیفرها و آثار گناهان را گوشزد کردهاند تا مسلمانان را از سقوط در گرداب هلاکت بازدارند. امام رضا علیهالسلام در یکی از سخنان ارزشمند خود در مورد آثار گناه میفرماید: «هر چه مردم گناهان جدید و تازهای مرتکب میشوند که پیشتر انجام نمیشد، خداوند هم بلاهای جدیدی بر آنان میفرستد و آنها را بدان مبتلا میکند». نهی از شراب خداوند در قرآن کریم مردم را از استعمال مشروبات الکلی نهی کرده، نوشیدن آنها را از گناهان کبیره بر میشمارد. در بعضی از سخنان اهلبیت علیهمالسلام نیز شراب کلید تمام بدیها و زشتیها معرفی شده است. امام رضا علیهالسلام فلسفه تحریم شراب را چنین بیان میکند: «خداوند خوردن شراب را ممنوع کرد؛ زیرا مایه فساد و تباهی جوامع انسانی و موجب از بین رفتن عقل آدمی است. شرابخواری، زمینههای انکار خداوند و بسیاری از کارهای زشت و ناپسند را فراهم کرده، انسان را در مقابل گناهان بیباک میکند».امام در ادامه فرمود: «کسی که از شیعیان و پیروان مکتب ماست، باید از نوشیدن آن بپرهیزد؛ زیرا شراب از نوشابههای دشمنان ماست و پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله فرمودند لباس دشمن مرا نپوشید و خوراک آنها را نخورید و راه دشمنان مرا نپیمایید؛ زیرا در این صورت، جزء دشمنان من شمرده میشوید». پرهیز از تهمت دین اسلام، حیثیت و آبروی افراد جامعه را بسیار محترم میداند. قرآن کریم نیز انسانها را از افترا زدن به دیگران نهی کرده است. امام رضا علیهالسلام در مذمت این عمل ناپسند اخلاقی که باعث لکه دار شدن حیثیت افراد و منزوی شدن و بیاعتباری اجتماعی آنان میشود، میفرماید:«کسی که به مرد یا زن مؤمنی تهمت زده، نسبتی ناروا یا چیزی که در او نیست به او نسبت دهد، خداوند متعال در روز قیامت او را بر کوهی از آتش نگاه خواهد داشت تا از عهده آنچه به مؤمن نسبت داده بر آید، و روشن است که هیچ گاه از عهده این نسبت بر نخواهد آمد». نهی از رباخواری ربا، باعث خارج شدن مال از مسیر اصلی خود که بهبود وضع اقتصادی و اجتماعی مردم است میشود. در این صورت، ثروت هدف اصلی قرار گرفته و موجب بر باد رفتن نتایج تلاشهای بیشتر مردم به نفع گروهی ثروتمند میشود. امام رضا علیهالسلام در بیان آثار شوم رباخواری و ایجاد سلطه اقتصادی میفرماید: «معاملات ربوی، اگرچه به صورت خرید و فروش باشد، موجب نکبت شده و به ضرر هر دو طرف میشود. ربا باعث از بین رفتن روابط پسندیده مردم و اموال آنها میگردد. رواج ربا باعث تعطیلی کارهای خیر شده و قرض دادن به دیگران بدون توقع سود از میان مردم رخت بر میبندد». همنشین امام رضا علیهالسلام همانند پدران بزرگوار خود، توجه ویژهای به حفاظت شیعیان از انحرافهای فکری و عملی داشت. آن حضرت روزی به یکی از شاگردان خود به نام ابوهاشم جعفری فرمود: «چرا با عبدالرحمن بن یعقوب همنشینی میکنی؟» گفت: عبدالرحمن دایی من است. حضرت فرمود: «او درباره ذات پروردگار مطالبی میگوید که ساحت مقدسش از این موارد پاک است. یا با او همنشین باش و ما را ترک کن و یا با ما نشست و برخاست کرده، او را از خود دور کن». ابوهاشم گفت: عقاید و گفتار او چه آسیبی به من میزند، در حالی که من بر عقیده حق خود استوار بوده و از عقاید او دوری میکنم؟ حضرت فرمود: «آیا نمیترسی که بلایی به او برسد و تو نیز به بلای او بسوزی؟ شخصی از یاران حضرت موسی علیهالسلام پدرش از یاران فرعون بود. هنگامی که سپاه فرعون به سپاه حضرت موسی علیهالسلام رسید، او نزد پدرش رفت تا او را اندرز دهد، ولی وقتی عذاب بر سپاه فرعون نازل شد، او هم همراه پدرش غرق گردید. ح آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها ساعت کاسیو">ساعت کاسیو
نويسندگان |
|||
![]() |